تحولات منطقه

شمار زیادی از کودکان زلزله‌زده خویی بخصوص روستاییان نزدیک به ۲ ماه است در چادرها سکونت و برای خود مشکلات و مطالباتی دارند اما در میان سیل مسایل روزمره بزرگترها مورد غفلت واقع و در هیاهوی چادرنشینی گم شده‌اند.

کودکان زلزله‌زده خوی گم شده در هیاهوی چادرها
زمان مطالعه: ۱۰ دقیقه

به گزارش قدس انلاین، هوای سرد زمستان تازیانه‌ آخرین روزهای خود را در منطقه کوهستانی آذربایجان غربی بر چهره شهر و روستاهای منطقه خوی فرود می‌آورد که در این شرایط گرم‌تر از خانه جایی برای سپری کردن این روزها نیست اما شهروندان و بسیاری از روستاییان شهرستان خوی بخصوص منطقه فیرورق از نعمت خانه و سقفی ایمن محروم هستند و بیم زلزله آنان را میهمان کوچه و خیابان کرده است.

با گذشته ۵۰ روز از زلزله ۵/۹ ریشتری هشتم بهمن امسال در خوی، کمپ‌های دایر در مدارس اغلب جمع آوری شده‌اند اما چادرها هنوز در جای جای این شهر و روستاهای تابعه برپاست و زلزله (۵/۱ پنجشنبه ۲۵ اسفند) و شمار زیاد پس لرزه‌ها هنوز گاه و بی گاه این منطقه را می‌لرزاند.

این پس لرزه‌ها تلنگری است تا خویی‌ها خاطره زلزله را مدام مرور کنند تا در روزهای بازسازی ساخت و سازها براساس اصول فنی و استاندارد و زیر نظر متخصصان و مهندسان اهل فن انجام شود تا دیگر کمتر شاهد چنین مشکلاتی (تخریب تعداد بالا منازل مسکونی) در هنگام وقوع زلزله باشیم.

در هر منطقه‌ای که چادرها براپاست کودکان کمابیش رونق بخش آنجا هستند چه با هیاهو چه با لباس‌های رنگی که به تن دارند و چه با دعواهای شیرین کودکانه.

مهمان این میزبانان کوچک، شدن شیرین تر از هر مهمانی است چرا که صداقت و شفافیت در نگاه و حرف‌هایشان موج می‌زند و مطالبات‌شان رنگ و عطری از زیاده طلبی ندارد.

روز تعطیل جمعه میهمان این کودکان شدم تا صدای آنان باشم و خواسته‌هایشان به گوش متولیان برسد شاید که بخاطر قلب‌های کوچک، مهربان و مطالبات بی غل و غش آنها برای تعجیل و تسریع در ساخت دوباره خانه‌های آسیب دیده از زلزله دست بجنبانند.

در مسیر به پارک شهید قلی زاده در فلکه‌ای به همین نام خروجی خوی به سمت فیرورق که محلی برای اسکان موقت است تعدادی کودک در حال بازی شادی و هستند گاهی دست‌هایشان را روی آتشی که وسط پارک روشن است گرم کرده و گاهی به داخل چادرها می‌خزند.

با یکی از بچه‌ها که هم صحبت می‌شوم والدینش بیرون می‌آیند کارت می‌خواهند و دوست دارند بدانند فرزندشان با چه کسی هم صحبت شده است.

آنان دست پیش می‌گیرند حالا که کارتم را دیدند، کمی صحبت و دردل می‌کنند و مطمئن می‌شوند خبرنگارم اجازه می‌دهند بچه‌ها حرف بزنند، این چنین درد دل بچه‌ها شروع شد.

پرنیا دختر کوچک پنج ساله‌ای که امسال به مهد کودک رفته و دلش برای مهدکودک و استخر توپش تنگ شده با فارسی صحبت کردن نمی‌تواند منظورش را برساند لذا به زبان شیرین محلی از دلتنگی‌هایش می‌گوید و گلایه از اینکه صبح‌ها آب و هوای سرد صورتش را سرخ می‌کند ولی آب گرم برای شستن دست و صورت برایش حسرت شده است.

مهربانانه دست مرا در دستش می‌گیرد، یخ دست‌های سردش در دستانم ذوب می‌شود مرا به سمت چادر می‌برد، می‌خواهد تنگی چادر و تنهایی‌اش را برایم توصیف کند؛ از سردی چادر صحبت کرد و اینکه شب‌ها صدای تردد ماشین‌ها در خیابان خواب عمیق را از چشمانش ربوده است.

انتهای این دعوت به حزن و اندوه ختم می‌شود و برای مهد کودک و خانم معلمش چند قطره اشک روی گونه‌های سرخش می‌چکد، بوسه‌ای روی گونه‌اش می‌نشانم و قول می‌دهم به زودی به مهد کودک بر می‌گردد تا کمی آرام شود.

ستایش همبازی پرنیا البته با چند سال اختلاف دختر دیگری است که پس از زلزله و خراب شدن خانه‌شان به همراه اعضای خانواده از روستای «وار» به شهر آمده و در این چادرها زندگی ساکن شده‌اند.
می‌گوید: اوایل زلزله در شبکه شاد درس می‌خواندیم ولی حالا می‌گویند مدارس باز شده ولی ما به علت دوری این مکان به مدرسه تا بعد از عید نمی‌توانیم حضور داشته باشیم.
به گفته این دختر نوجوان، کتاب‌هایشان در زیر آوار مانده و قابل دسترسی نبودند و در این شرایط درس خواندن برایشان سخت است.
ستاش از اینکه محل اسکان‌شان امنیت ندارد نگران است و می‌گوید: شب گذشته چادرهای چند نفر را با تیغ بریده‌اند و چند چادر را هم باد خراب کرده است.
در کنار همه این مسایل استرس زلزله جای خودش را دارد چون هر شب برادر کوچکم با کابوس زلزله از خواب می‌پرد.
رقیه هم به جمع ما می‌پیوندد دختر کوچک از محله قاضی خوی است، می‌گوید: کتابهایش را نیاورده و از ترس نمی‌توانند به خانه بروند بیشتر از یک ماه است به مدرسه نرفته است و سرما باعث شده تا زندگی برایشان سخت باشد تا به حال دوبار به بیمارستان بخاطر دردهای شکمی مراجعه کرده است.
کودکان این محله را با یک سلفی یادگاری به قصد دیدار از منطقه فیرورق خوی و صحبت با بچه‌های این منطقه ترک می‌کنم از این منطقه تا فیرورق که کانون زلزله بوده به اندازه ۱۰ دقیقه فاصله است.

وارد منطقه که می‌شوی هنوز چادرها در کوچه و فضاهای باز دایر است، جنب و جوشی در منطقه دیده می‌شود که حکایت از جریان داشتن زندگی است، آواربرداری توسط بنیاد مسکن و نیروهای آن با سرعت در حال انجام است.

با راهنمایی یکی از اهالی به ورزشگاهی در فیرورق بالای دامنه یک کوه رهسپار می‌شوم که محل اسکان ۳۵۰ نفر از اهالی این منطقه است در طول مسیر تکاپوی مردم را می‌شود برای آواربرداری و ساخت خانه‌های جدید در کنار نیروهای بنیاد مسکن دید.
بعد از گذشتن از کنار مدرسه‌ای با دیوارهای ریخته و اتاق‌های ترک برداشته که از پنجره‌اش پیداشت به ورزشگاهی سر پوشیده می‌رسیم که زیر دکل‌های فشار قوی و نا ایمن بنا شده است.
داخل کمپ می‌شویم وقت ظهر است و همه در تکاپوی نهارند پای صحبت تعدادی از کودکان و دانش آموزان می‌نشینیم. آنها هم از هیاهوی داخل کمپ و زندگی جمعی گلایه دارند.
اینترنت ضعیف است و رفتن به شبکه شاد دشوار، ارسال فایل صوتی و جواب دادن به درس در گفت وگوی صوتی برای بچه‌ها دشوار است چون صدای ساکنان کمپ بالاتر از صدای خانم معلم آنسوی گوشی است. همه اینها صحبت‌های فاطمه است که کلاس پنجم است.

فاطمه ۱۱ ساله از من جدا می شود به بیرون از سالن ورزشی کتاب به دست می‌رود ناگهان صدایی در فضای بیرون می‌پیچد متوجه در خروجی می‌شوم پسر نوجوانی ۱۶ ساله موهای دخترک را در دستانش پیچیده و با لگد او را به داخل بر می‌گرداند فاطمه مقاومت می‌کند و می‌گوید: اینجا اینترنت قطع می‌شه باید بیرون برم و مشتی روی سرش مثل چکش روی میخ می‌نشیند و صدای فاطمه قطع می‌شود و گونه‌هایش خیس.

در نگاه اول گمان کردم برادرش بوده و از سرغیرت و تعصب اینکار می‌کند ولی یکی از دوستانش گفت: پسر عمویش است و این کار هر روزش، پدر و مادر فاطمه کاری به او برای این رفتارش ندارند.

به راحتی می‌گویم این روستا هنوز خاکش چراگاه تعصبات بی پایه اساس است و طعم عاطفه و مهربانی در ذهن و روح این دخترکان مجهول باقی مانده است چرا که معلوم نیست این چندمین بار است که در این ۵۰ روز این مشت‌ها و لگدها بر سر این دختر معصوم و عاشق درس و کتاب نشسته است.

فاطمه حالا بعد از چند دقیقه مقاومت موهایش از دست پسرعمو رها می‌شود و همزمان با قطرات باران روی صورتش می‌نشیند و داخل ورزشگاه که محل استقرار چادرهاست، می‌رود.

قلب مهربان کودکان خویی

آری اینجا قلب‌های مهربان کودکان، پشت چهره‌های ناامیدشان پنهان است و باید لب بگشایند تا به عمق درد و رنج‌شان واقف شوی.

از آنان جدا می‌شوم کمی آن طرف‌تر از پسر کوچکی درباره مدرسه می‌پرسم با ناامیدی و ناراحتی و با لحن صمیمانه روستایی می‌گوید: عمه جان کلاس‌مان را که دیدی کاملا تخریب شده و چیزی از آن نمانده است.
اما رضا همبازی‌اش ۹ ساله است و با رضایت از آموزش غیرحضوری در شبکه شاد با شادی می‌گوید: «من کتاب‌هایم را از زیر خاک بیرون کشیدم کمی پاره شده ولی تمیز است» حالا می‌فهمم چرا مسوولان در آذربایجان غربی می‌گویند بازسازی و ساخت مدارس باید در اولویت باشد.
از فیرورق و کوچه‌های آن و مردمانی که با چشمان پرسشگرشان غریبه‌ها و پلاک‌های ناشناس خودرو را تعقیب و بدرقه می‌کنند جدا شده و رهسپار ارومیه می‌شوم.
گفت و گو با مسوولان اداره مشاوره آموزش و پرورش استان اولین مقصدم است چرا که در این منطقه مشکلات روحی و روانی کودکان و استرس‌هایشان برتمامی مشکلات موجود می‌چربد.
غلامرضا فدوی رییس اداره مشاوره آموزش و پرورش استان درخواست مصاحبه را با استقبال می‌پذیرد و در این باره پای صحبت‌های او نشستم.

به گفته وی، سه هزار دانش آموز خویی بعد از زلزله هشتم بهمن تاکنون خدمات مشاوره گروهی و انفرادی دریافت کرده‌اند.

فدوی معتقد است که زلزله از جمله پدیده‌ها و حوادث طبیعی است که به هنگام وقوع، جامعه را با مخاطرات و نابسامانی‌های مختلف مواجه می‌سازد و اختلالاتی در ساختار و امور جامعه در پی دارد.

اختلال استرس پس از سانحه اولین پاسخ بازماندگان به واقعه است و خود پیش‌ ران مهم پیامدهای طولانی مدت سلامت ذهنی و فیزیکی بعدی آنهاست.

به گفته این کارشناس زلزله ۵.۹ ریشتری هشتم بهمن امسال و پس لرزه‌های فراوان آن که شهرستان خوی را لرزاند یکی از موارد حوادث ناگوار طبیعی بود که موجب شد تا اثرات منفی این رخداد بر ذهن و روان کودکان و نوجوانان این منطقه نقش بسته و تا مدت‌ها از خاطر آنان زودوده نشود.

وی در پاسخ به این سوال که «آیا پس از زلزله خوی اقدامات فوری برای ارایه خدمات مشاوره و روانشناختی به کودکان و نوجوانان انجام شد؟» گفت: در این زمینه تیم‌های مشاوره با همکاری همه دستگاه‌های استان و با هماهنگی دانشگاه علوم پزشکی تشکیل شد و یک دوره کوتاه مدت در زمینه هماهنگی و تقسیم کار توسط دانشگاه علوم پزشکی محقق شد.

همچنین با مدیریت مرکز مشاوره آموزش و پرورش اقدامات مطلوبی برای دانش آموزان کودک و نوجوان انجام شده است و تیم‌های مشاوره تشکیل شده و مستمر به مکان‌های استقرار جامعه هدف و کمپ‌ها مراجعه می‌کنند.

به گفته رییس اداره مشاوره آموزش و پرروش استان، عملکرد هماهنگ دستگاه‌های اجرایی در زمینه ارایه خدمات و مشاوره به کودکان و نوجوانان دانش آموز خویی یکی از اقداماتی بوده که باعث شده تا همه دانش آموزان به صورت مساوی از حضور روانشناسان برخوردار شوند و حضور چرخشی مشاوران خوی و حتی اکیپ‌های از سایر مناطق آموزشی استان در این منطقه کمک مطلوبی به کاهش آلام این کودکان کرده است.

همچنین در راستای تامین مایحتاج اولیه و برقراری ارتباط مطلوب هدایایی ناچیز برای دانش آموزان نیز تدارک دیده و توزیع شده است.

به گفته فدوی، همکاران این بخش چادر به چادر، کمپ به کمپ و مدرسه به مدرسه هر روز به نقاطی که کودکان و نوجوانان حضور دارند مراجعه می‌کنند و تمامی مشکلات آنان و مراجعات ثبت می‌شود.

براساس صحبت‌های وی همچنین بیش از ۷۰ روستا در این شهرستان وجود دارد که سعی می‌شود به این روستاها مراجعه شود و با کودکان روستایی که در مرکز زلزله بوده‌اند نیز به صورت ویژه گفت وگو شود.

همچنین در تعدادی از مدارسی که دایر است در این منطقه مشاوران حضور می‌یابند و در کنار دانش آموزان هستند و آنان می‌توانند با مراجعه به مشاوران مشکلات خود را مطرح کنند هر چند که برخی واکنش‌های اولیه در این حوادث وجود دارد و عده‌ای بیشتر تحت تاثیر این عوارض قرار گرفته و نیازمند خدمات بیشتری هستند که مد نظر مشاوران است.

استرس‌های ثانویه موجب واکنش‌های روانی از سوی کودکان و نوجوانان می‌شود

این کارشناس معتقد است موضوعی که قابل توجه است استرس از تکرار زلزله است و ترس از این حادثه طبیعی و عواقب آن همچنان وجود دارد و نباید فراموش کرد که تعداد محدودی هم دچار استرس‌های ثانویه و واکنش‌های روانی می‌شوند.

فدوی گفت: باید توجه داشت حساسیت افراد مختلف نسبت به ابتلا به این پیامدها متفاوت بوده و به عواملی مثل شدت و میزان مواجهه با حادثه، سابقه خانوادگی ابتلا به بیماری روانی، میزان حمایت‌های اجتماعی از مصدومان متعاقب بروز حوادث، بستگی دارد.

البته نباید در این میان از صحبت‌های خانواده‌ها در مورد زلزله و پیامدهای منفی آن و تاثیر این صحبت‌ها بر کودکان و نوجوانان غافل بود که پیشنهاد می‌شود تا حد امکان خانواده‌ها از اینگونه صحبت‌ها که موجب تشدید یاس و نا امیدی در میان کودکان می‌شود بپرهیزند.

خط ۱۵۷۰ نماد پل ارتباطی بین کودکان و نوجوانان دانش آموز و مشاوران است

رییس اداره مشاوره اداره کل آموزش و پرورش آذربایجان غربی گفت: در کنار مراجعه حضوری مشاوران به روستاها و مدرسه‌ها و کمپ‌ها خط تلفنی ۱۵۷۰ نماد نیز حلقه اتصال و پل ارتباطی ما با دانش آموزان است که در صورت نیاز می‌توانند تماس گرفته و با مشاوران مشکلات تحصیلی و سایر مسایل پیش آمده را مطرح کنند.

به گفته این کارشناس، این خط تلفنی با هدف توسعه دسترسی دانش آموزان، مدارس و والدین به خدمات راهنمایی، مشاوره و مددکاری اجتماعی و نیز افزایش آمادگی برای واکنش سریع در آسیب‌ها و فوریت‌های روانی و اجتماعی در همه مناطق آموزش و پرورش استان فعال است.

 شهرستان خوی در شمال آذربایجان غربی واقع شده است این شهرستان در هشتم بهمن امسال با زلزله شدید ۵.۹ ریشتری مواجه شد که موجب تخریب ۲ هزار و ۱۲۰ خانه و آسیب جزیی تر به بیش از ۱۲ هزار واحد مسکونی شد.

منبع: خبرگزاری ایرنا

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.